کاش دانشمندا اختراع چیزی که بشه موقع خواب مغزو باش خاموش کرد و راحت سر رو روی بالش گذاشت رو توی اولویت اون لیستشون بذارن -_-
دیشب یه چیزایی یادم اومد که حتی اگه زور میزدم هم در حالت عادی یادم نمیومد.
مثلا اون پاک کن کلاس اولم که شکل یه خرس بود و یکی از بچه ها با کیک شکلاتی اشتباه گرفته بودش و گازش زده بود :/ نکه بوی شکلات هم میداد.
یا مثلا اون عکسایی که با داداش بزرگم وسط جاده گرفتیم که هی با جیغ و داد می‌پریدیم کنار تا ماشینا رد شن.
یا اون سگ دیوونه ای که تو پنج شیش سالگیم دوید دنبالم و بعد بابام چقد با صاحبش دعوا کرد. در حد چی ترسیده بودماااا

خلاصه که دیشب با اینکه از خستگی چشمام باز نمیشد ولی فک کنم کل زندگیم رو یه مرور زدم
در حدی که یه سری خاطرات از نوزادیمم یادم اومد :ddd

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها